جدول جو
جدول جو

معنی چکن دوز - جستجوی لغت در جدول جو

چکن دوز
کسی که زردوزی و بخیه دوزی کند، کسی که جامۀ زربفت بسازد، آنکه پارچه یا جامه را سوزن بزند و ابریشم دوزی کند
تصویری از چکن دوز
تصویر چکن دوز
فرهنگ فارسی عمید
چکن دوز
(لَ چَ)
چکن دوزنده و کسی که چکن دوزی میکند. (از ناظم الاطباء). آنکس که زرکش دوزی و بخیه دوزی کند. کسی که بر پارچه وجامه و قبا، با ابریشم الوان چکن دوزی کند: شما همه موزونیها و... داشتید و همه را مشاهده کردید و در طبع شما نقش آن گرفت همچو شکل چکن دوزان، چون در این جهان آمدید راه غلط کردید و آن را فراموش کردید. (کتاب المعارف). رجوع به چکن و چکن دوزی شود
لغت نامه دهخدا
چکن دوز
کسی که زرکش دوزی و بخیه دوزی کند
تصویری از چکن دوز
تصویر چکن دوز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چکمه دوز
تصویر چکمه دوز
کسی که چکمه می دوزد، آنکه شغلش دوختن چکمه است
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ کَ / کِ)
جامه و قبایی را که چکن دوخته باشند. (از برهان ذیل چکن). آن پارچه را که چکن دارد خوانند. (از انجمن آرا ذیل چکن) (از آنندراج ذیل چکن). جامه ای که در آن چکن دوخته باشند. (ناظم الاطباء). و رجوع به چکن شود، عمل چکن دوز. دوختن چکن بر پارچه و جامه و قبا. ابریشم دوزی روی پارچه و لباس. و رجوع به چکن و چکن دوز شود
لغت نامه دهخدا
دوزندۀ چکمه. کفش دوزی که در دوختن چکمه تخصص دارد. استاد کفاش که چکمه تواند دوخت. آنکس که پوتین ساق بلند دوزد
لغت نامه دهخدا
(تَ لَ / لِ بَ)
آنکه برای مردگان کفن سازد. (فرهنگ فارسی معین) :
هر آن مام کو چون تو زایدپسر
کفن دوز خوانیمش و مویه گر.
فردوسی.
کفن دوز بر وی ببارید خون
بشانه زد آن ریش کافورگون.
فردوسی.
- کفن دوزی، عمل و شغل کفن دوز. (فرهنگ فارسی معین).
- ، دکان کفن دوز. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
سوزن کلاف. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از چکن دوزی
تصویر چکن دوزی
عمل چکن وز، جامه و قبایی که زرکش دوزی و بخیه دوزی شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چکمه دوز
تصویر چکمه دوز
کفش دوزی که چکمه دوزد چکمه ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفن دوز
تصویر کفن دوز
آنکه برای مردگان کفن سازد
فرهنگ لغت هوشیار